سلاممممممممممممم همگی
به وب من خیلللللللللی خوووووووووش اومدین
امیدوارم از مطالبی ک در اختیارتون میزارم خوشتون بیاد
و خیلللللللللللی خوش حال میشم تو قسمت نظرات منو
راهنمایی بکنین........
و بگید ک از چه جور مطالبی خوشتون میاد ...............
همین و بس خووووووووووووووش باشین .........
یه لطف کوچیک هم بکنید و اونم اینه ک نظر فراموووووش نشه
همونایی ک صدای خنده هاشون
گوش فلک رو کر میکنه
شبا صدای گریه هاشون رو
حتی بالش هم نمیشنوه .....!!!!
♥♥♥
بـعـضِـــــــی " آه " هــا را
... هـر چـــقدر هــم کــه از تـــه دل بکشـــی
.. بــــاز هـــم ســــینه اتـــــ خالـــــی نمـــی شــــود...
.
امـــــروز ســـینه ی مـــن پــــر اسـت از آن " آه " هـــا..
♥
♥
♥
♥
پنهان کردن اشک پشت لبخند خیلی سخته !!!
اینکه بغض داشته باشی
و این که خودت را در هجوم تنهایی سرپا نگه داری
و دائم به خودت بگی قوی باش
ولی می دونی که قوی نیستی
و دلت اونقدر گرفته و تو سینه سنگینی می کنه
که احساس خفگی بهت دست میده
اونجاست که میخواهی با تمام وجودت
اما بغض راه فریاد تو بسته
و تو همچنان سکوت می کنی ،
سکوت
وسکوت
وسکوت...
فریاد بزنی فریاد...!!!
شب که مــــی
خـــواهَم بخــــوابم..
بـا خودم اتمـــــــام حُجــَــت مــی کنم...
که دیگــــــر نه اشکــی از چشمـانم فـــرو آیــد...
و نه نگاه هـــــــایم خیس آب شونـــد...
امـّـا صُبــح که بـــلنـــد مــی شوم...
مــی بینم که بالِــشَم خیس خیس است !!!
خاطرات نه سر دارند و نه
ته
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
می رسند...
گاهی وسط یک
فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند،داغت می کنند
رگ خوابت
را بلدند،زمینت می زنند
خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند
زنـدگی زیباسـت
بــه زیبایی چشمهای پــف کرده
از گریــه های شبانــه...
بــه زیبایی بغــض نفس گیـر روزانــه....
بــه زیبایی قلب تکه تکه شده از
شکستنهای بیشمار....
بــه زیبایی نفسی کــه
از تنگی بالا نمیایــد...
بــه زیبایی تمام شدن تدریجی من....
آری
زنـدگی زیباست....
و زیباتر خواهـد شد....
چـــرا زنـدگی مـن اینقدر زیباسـت؟؟؟؟؟
زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ
صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم
او بــا بـی صـبـری ِ
تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه
بـعــد .... !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
خـیــالـت راحـت
!!....
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود
...
جسارت میخواهد:
نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه با زندگی میجنگد...
اما شب ها بالشش از هق هق دخترانه اش خیس است...
دیدن عکست تمام سهم من است
از “تو “
آن را هم جیره بندی کرده ام
تا مبادا
توقعش زیاد شود!!
دل است دیگر . . .
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!
تاریکی اتاقم
شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا
متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می
کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!!
اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو :
بی کس بود اما کسی رو بی کس نکرد ........
تنها بود اما کسی رو تنها نکرد ...........
دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست ........
کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد .........
و
شاید بـــــــد بود ولی برا کسی بد نخواست !!!!!!!
گاهی اوقات تو زنــــــدگی !!!!!!!!
تو اوج نــــــــاراحــــتی !!!!!!
فقط و فقط دلت میخواد خیلی ناگهانی..........
یکی محکم بغلت کنه و بگه ..........
غصه نخور من همیشه پشتتم.....!!!!
هـــــــر چه قدر هم کم باشه....
اما اون لحظه ....... همین ک یکی رو پشتت حس میکنی !!!!
قـــــد یه دنیا ارزش داره ....!!!!!!!
اونجاست ک از هرچی غم و ناراحتی
چیزی تو دلت نمیمونه .......!!!!!!
اما نمیدونم چرا چیزه به این سادگی رو ........
!!!!!!!!هــــــــــیچ کس بــــــــلد نیستــــــــــــــ!!!!!!!!
هیچ وقت نباید به اجبار خندید ......!!!!!
گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد ..!!!!
لبخند بعد از گـــــــریه ;
از رنگین کمان پس از بــــــــــاران هم زیبا تر است !!!!
بفهـــــــــــم لعنتی!!!
یـــــــک بار هم بفهم!!! این اسمش قلب اســــــت!!!
همـــــان ک دستت بازیش میدهی!!!
عروسکت را میگویم!!!!
اسمـــــــش قلب است.....!!!می تپید قبل از تـــــــــو.....!!!!!
رنـــــــگ داشت....!!!!! امید داشت..!!!
تـــــــو سنگش کردی ....!!!! سردش کـــــردی...!!! تنگش کردی....!!!!!!
دیگر نفس نـــــــدارم ......! پس بـــده ....!!!!!!
من ♥ ام را میخوا هــــــــم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
اما به خواجه
میسپارم تا امید را از دلم
نگیرد
دلم
میخواهد همیشه بگوید
یوسف
گمگشته بازآید به کنعان غم
مخور!
آرزوهـــایم حسابی قد کشیــده اند؛
ببین
" خــــواستن تــــو "
چه مردی شده برای خودش..!!!
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥
یک دقیقه سکوت برای رویاهای شیرین کودکی ، که هرگز باز نخواهند گشت!
تاریخ من کودکیم هست
گذشت، اما در یادهایمان جاودانه ماند
دردنـــــاک اســـــت
دوســـــتـَش بـداری
و گمـــــان کنی دوســـــتـَت دارد
حــــال آن کـِه
او یــِگــانه هـَســــتی تو باشـَـد
و تـــــو
یـــِــکی از هــزاران لــــــذت او …
دلـتنگــی،
پیچیــده نیســــت.
یــک
دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای
تـَـرک خـورده !
به همین ســادگـی ...
زیبا ترین تصویری ک در زندگانیم دیدم
نگاه عاشقانه و معصومانه ی تو بود
زیبا ترین سخنی ک شنیدم
سکوت دوست داشتنی تو بود
زیبا ترین احساساتم
گفتن دوست داشتن تو بود
زیبا ترین انتظار زندگیم
حسرت دیدار تو بود
زیبا ترین لحظه ی زندگیم
لحظه ی با تو بودن بود
زیبا ترین هدیه ی عمرم
محبت تو بود........
زیبا ترین تنهاییم
گریه برای تو بود ........
زیبا ترین اعترافم
عشق تو بود .......
میگـــــن : چــــــــرا ؟
میــگــــم : چــــون
نخــــــــواستـــــــــــ
مــــی پـــرســـن : دلــــــــیلــش
؟
میگـــــم : نــــــــــــــــمیــدونـ ــم
میگـــن چــــــــیه
؟
میــگـــم نمــــی تــــونستــــــــــــ
جـــوابــــم
ســــــــــــکوت استــــــــــ
دوبـــاره چــــــــرا ؟ چــــــــرا ؟
چــــــــرا ؟
فـــــریـــاد مــــی کشـــــم
چـــــون از اوّلــــم
دوستـــــم نداشتـــــــــــ ...
باید مغرور بود,
دور از دسترس,
باید مبهم بود و
سرسنگیـن!
خاکـﮯ کـه باشـﮯ آسفالتت مـیکنند
و از رویت رد
مـیشوند...
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب
میکنه
گاهی آدم ها میرند
نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند
بلکه
آنقدر کوچک اند
که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارن
چه کسی؟
چــه کسـی می گویـد دوری
ســـردی مــی آورد ؟
وقتــی کـه هنــوز بـا یـادت ،
بنـد بنـد وجــودم گــرم
مــی شود...
یکی باید باشد که آدم را صدا کند..
به
نام کوچک اش صدا کند..
یک جوری که حال آدم را خوب کند..
یک جوری که هیچ کس
دیگر بلد نباشد..
یکی باید آدم را بلد باشد…
دلم یک نفر غریبه می خواهـد ..
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هی حرف
بزنم
بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار ...
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه
...
انگار نه انگار ...
اعتراف تلخیست
من بجای خالی
اش
بیشتر از خودش عادت کردم
هیــسْ...
دِلَــم را خــوابانــدَه
ام
تــا بیــدار نَشُــده و بَهــانــه ات را
نگــرفتــه...
بُــــرو...!!!!
یــه رابطــه از اونجــایی خــراب میــشه کــه تــو نــاراحتــش کــنی
و یکــی دیگــه آرومــش کنــه . . .
شبها وقتی می خوای بخوابی
میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف
شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
چه جالب، دوست داشتن شبیه مسابقه صندلی
شده...
دیربجنبی سرجایت نشسته اند!!!
گـــــاهی اوقات یــــاد بعضی
ها
ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند،
چقدر زیباست این
لبخندهــــا
و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی
هــــا...
خـــــــدا را دوست بدار
حداقلش این
است یکی را دوست میداری ؛
و روزی به او میرسی...
سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب
باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
من اشخاص زنده را آنانی می دانم که
مبارزه می کنند . بی مبارزه زندگی مرگ است
چگوارا
دست به دامن خدا که میشوم...
چیزی آهسته درون من به صدا میاید که:
نترس!
از باختن تا ساختن دوباره…
فاصله ای
نیست…
بدترین درد
مردن نیست
دل بَــستن
به کسیــه که
کــنــآرت نیستـــ
نیــازی بـه انتــقام نیـست !
فـقط مـنتظر
بـمان ..
آنـها کـه آزارت مـی دهند ..
سرانـجام بـه خـود آسیـب مـی زنند
..
و اگـر بـخت مـدد کنـد ..
خــداوند اجـازه مـی دهد تماشاگرشان
باشــی …!
دلتنگم و این درد کمی نیست،
که پشت هیچ خط تلفنی
صدای تو
نیست
دلتنگم و این درد کمی نیست
که رو برمیگردانم و
جای تو خالی است
....
عشــق یعنــی:اختیــار بــدی کــه
نــابــودت کنــد
امــا
اعتمــاد کنــی کــه ایــن کــار را نمــی
کنــد . . .
هــرگــز بــرای نــاامیــد کــردن
انســانهــای امیــدوار تــلاش نکــن،
شــایــد امیــد تنهــا دارائــی او
بــاشــد!
کاش می شــــد " فقــــط " ، تو را داشته
باشــــم....
خدا هـــــی بپرسد : خوب ، دیگر چه ؟؟!
من بگویـــم :
هیچ ، هـــــمین کافیـــــــــست !!!
هر بار انکار میکنم حرفهای پشت سرت
را،بودنت با او را...
به همه میگویم دروغ است اما...
ای کاش خودم هم
میتوانستم باور کنم...
بـــــــــانــــــــــــو ...
قدر خودت را بدان ...
تو لایق
بهترین ها هستی ...
پس بدان ...
هر کسی لایق دوست داشتن های تو نیست ...
شــهریـــور کــه گــذشــت بــا
ســردیــه نــگاهــت...
امــا ای کــاش...مــهــرت بــا مهــر
بیــایــد...
خُدایا…
مَن میدانَم
تُو هـَــــم میدانــی
کـه شُدَنـی
نیست…
حَتـی اَگر مُعجِزه کُنـــی
باز هَم…
او یِک آرِزوی ِمَحال
اَست ..
بــوی پــاییـز میـــ ــدهد
تابستانِ اینروزهــا ؛
گویـا که شـــ ــ ــهریـــور عــــاشــق شده
است!
بعضی وقتهــآ..
از شدت
دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ...!!!
دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛
هــآی
هــــآی بمیــــری...!
مثل وقتی که عاشقت
شدم
باران می بارد،
فکر کنم
دوباره یکی
عاشقت
شده...
امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !
نـه آغـوشـتـ رآ
نـه
نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ
نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...
فقـطـ
بـیـآ
مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره
بـمــآنـم
هـمیـن کـآفـی استـ
بـرآے آرامـش قلبـــ بــی
قـرآرم
تـو فقـط بـیــآ . . .
کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا
قسم
نبودنها
همین نزدیکیهاست . . . !
این روزهــــایم به تظاهر
می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به
اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این
"نمایش"
حـرف دلـت را امـروز
بـزن
اگـر امـروز گفتـی
اسمـش "حـرف دل" اسـت
اگـر
نگفتـی
فـردا می شـود " درد دلـت " !!!
تجربه نامی است که تمام افراد بر روی اشتباهات خود می گذارند.
"
اسکار وایلد "
حتی آنگاه که بدون امید زندگی می کنیم هم آرزوهایی داریم. . .
"
دانته "
با عـــــشق، زمـــان فـــرامـــوش مـــی شـــود
و بــــــا
زمـــان هـــم عشـــق. . . .
راستش را بخواهی
فاجعه ی رفتن "او"
چیزی را تکان نداد . .
.
من هنوز هم چای میخورم...
قدم میزنم...
هستم!
اما...
تلخ تر
...
تنهاتر ...
بی اعتمادتر...
چه زیبا می گفت
مترسک
وقتی نمی شود رفت
همین یک پا هم اضافیست ...
پدر..
همون کسیست که لرزش دستش
دیگه چیزی ازچای توی استکان باقی
نگذاشته
ولی بهت میگه به من تکیه کن
وتو انگارکوه را پشتت
داری
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ
...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــا
و فکـــــــر کردن به کســـــی
که
هیــــچ وقتـــ نبود...!!!
بــ ـه کبــ ـریـ ـت نیـ ـازی نـیـسـ ـت!
سیـ ـ ـگـ ــار را
بـــر لـبـــم مـ ـ ـی گـــذارم و
بـ ـه درد هـــایــ ـم فکـــ ـر میــ ـکــ
ـنــ ـم
خــودش آتـ ـ ـش مـ ـی گیـ ـرد . . .!
یک روز اگر آمدی
و در امتداد پاییز درختهای یک باغ
دختری را دیدی
که روی طلایی برگ ها زانو زده
مبادا به تمام قد بایستی روبه روی او
و زل بزنی
به خاکستری خاطراتش
شاید رفته دلتنگی هایش را همدم خاک کند
بسپارش به
تنهایی...
مهــمــترین درســـی کــه از زنـــدگی آمـــوختـــم ایــن
بــود
کـــه هیــچ کـــس شبیـــه حــرفهـــایــش نبــود...!
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و
آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ،
دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم !!
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند
....
نهال ضعیف امروز،با
نیروی عشق
تنومندترین درخت فرداست
اما به راستی چه کسی میداند
زندگی و
سرنوشت،دست در دست هم
در این بازی غریب
کجا
میکشانندمان
برگرد تا دوباره حس کنم
، تو دنیا یکی رو دارم ...
پــــلاک
کوچـــه ،
حـــتــــی آدرس
خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده
،
یــــاد تــــــــــــــودر پــــرت تــــرین
خیـــابـــان های
این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی
پـــیــــدا می
کـــنـــد…
میگویند دنیا زندانی بیش
نیستـ
کـــــــــاش حبسِ اَبَـــد ببُرند برایمان
و تو هم سلولیِ من باشی
بگو تو هم دلتنگ میشوی
گاهی
دلم امیــــــــدِ واهی میخواهد
برای زنده ماندنـ
.
هزار بار هم حاضرم
برگردم به کودکی و باز بزرگ شوم
با اینکه سخت ترین کار دنیاستـ
فقط به عشقِـ
دستــــانـِ مهربانِـ پــــدر
هـَمـیـشــه
...
زمــِسـتـان کــه مـی رود،
یک چـیـز هــایـی جـا مـی مـانـَد
مـَثـلا
چــَتـری در ایـسـتـگــاه قــَـطـار ...
نـگـاهـی پــُـشـت بـُخـار شـیـشـه
...
و رَد پـایـی روی بـَـرفــــ ...
این قاعده ی بازی
است....
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...
باختنت حتمی است
...
مراقبِ آخرین جملهی آخرین دیدار باشید ؛
دردش زیاد
است!
من فقط ســــازِ تو ام،تنها تو نوازشم کن...تنها تو، مرا بنواز
کـــاش میـدانستــى
چـِـه لـِـذتــى دارد
وقتــى کـِــه میشــود خِیــــانَــت کـــرد...
و
نَکـــــرد..
وقتی دو عاشق از هم جدا
میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن
...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ..
تنها میتونن
آشناترین غریبه برای همدیگه باشن
چقدر صبور بود فالگیری
که امروزم را در طالعم دید ولی....
"
هیچ " نگفت...
تمام زندگی ات که شده
باشد،
جز آغوشش پناهی نداری...
حتی اگر از خودِش دلگیر
باشی...
تمـام ِ این چـند سـال و اَنــدی عــمرم بـه کــنار …
مـن فـــقط
،
بـه انـــدازه ی همــان صَــدُم هـای ِ ثـانیه ای که ،
در هــوای ِ عطـرِ ِ
آغــوشت نفـس کـشیـدم ،
زنـــدگـی کــــردم !!
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم
شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را
یافتم
وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه میکنم
زیباییات را با بهار گاه
اشتباه میکنم
آرام مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...
آنـچــنـان آرام کـه
نـدانـی کـی رفـته ام!
امـا وقتـی جـای خـالی مــرا
بــبـیـنی
آنـچــنــان سخــت رفـــتـــه ام کـــه
تمام عمر زمان رفتنم را
فراموش نکنی...!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تقــویمِ امـسال هـــم..
بـا تقـــویــمِ پــارسال..
هیـــچ فــرقـی
نمیـــکند..
وقتـی..
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی
..
تعــطــــــیل اسـت !
یکی رو دوست داری،
و اون فقط تورو دوست داره .....
چقدر فاصله بین
این دو دوست داشتن است...
ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺷﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ
ﺩﺭﺳﺖﻣﯽ
ﮐﻨﻨﺪ. . .
"همه..."
آسمان همه ابر...
ابر همه باران...
باران همه
اشک...
اشک همه بغض...بغض همه من...
من همه تو...
تو همه عشق...
عشق همه حسرت...
حسرت
همه درد...
درد همه شب...
شب همه ماه...
ماه همه بی من، بی تو،
آه...
لبریزِ توام
لبریزِ تو
و غمگین
لبریزتنها
ترسیده
و غمگین..
ببین
که کابوسِ نبودن
با بودنِ یک آدم چه
میکند..
باور کن ...
گاهی زندگی در دست هایی که از خودش گذشته تا تو را آرام
کند
به تمام اتفاق های مانده و نمانده می ارزد .......
زندگی گاهی از هر طریقی می
چسبد
وقتی کسی را داری که مرگ طبیعی با او را
به هر زندگی ِ غیر
طبیعی ِ سرکش بدون او / ترجیح دهی ......
کسی با چشم های کشیده
...
که از هر بارانی که بی من / می آید می
ترسد
روحِ باران،
دلم را آشوب می کند!
و من هنوز قانعم!
به سجده هایِ
عاشقی،
به واژه هایِ سادگی،به تار و پودِ زندگی،
و به هر چیزِ زیبایی،
که دلم را در برابرِ
دلت،
قرص نگه می دارد!
ساده اتفاق
افتاد..
تو با برقِ نگاهت به من خندیدی و
دلم رسمِ تپیدن از یاد
برد...
چه تلخ است، با بغض بنویسی و با خنده بخوانند...
چارلی چاپلین
تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که ترازو بر می داری می افتی
به جان دوست داشتنت .
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی !
مقایسه می
کنی !
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای
،که زیادتر دل داده ای ،
که زیادتر گذشته ای ،
که زیادتر بخشیده ای
،
به قدر یک ذره ،
یک نقطه ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع
آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم
...
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بیگمان
برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران
برسد؟
در اتاقی که به اندازهی یک تنهاییست
دل من
که به
اندازهی یک عشق است
به بهانههای سادهی خوشبختی خود مینگرد!
امشب
ساقه معنی
را
وزش دوست تکان خواهد داد
بهت پرپر خواهد شد.ته شب
یک حشره
قسمت
خرم تنهایی را
تجربه خواهد کرد.
داخل واژه صبح
صبح خواهد شد.
سهراب
سپهری
دیگر نمی تواند یکی مثل من پیدا کند ،
این جمله بسیار بی معنی و چرند است
.
کسی که شما را ترک یا اخراج کرده است ، دنبال مثل شما نمی گردد . واضح است ،
اگر مثل شما را می خواست که خودتان بودید!
دل ساده
برگرد و در
ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کیش کن
که قند
شهردروغی بیش
نبوده است
حسین پناهی
خسته تر از صدای
من
گریه ی بی صدای تو
حیف که مانده پیش من
خاطره ات بجای
تو
مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل
یک معجزه باور دارم.
آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد .
هرچه بادا باد
.
گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم
فضای اتاق برای پرواز کافی
نبود
آری از پشت کوه آمده ام...
چه می دانستم این
ور کوه باید برای ثروت،حرام خورد؟!
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن
دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاندوقتی هم
با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده!
ترجیح می دهم
به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا
اینکه این ور کوه باشم و گرگ!