زیبا ترین تصویری ک در زندگانیم دیدم
نگاه عاشقانه و معصومانه ی تو بود
زیبا ترین سخنی ک شنیدم
سکوت دوست داشتنی تو بود
زیبا ترین احساساتم
گفتن دوست داشتن تو بود
زیبا ترین انتظار زندگیم
حسرت دیدار تو بود
زیبا ترین لحظه ی زندگیم
لحظه ی با تو بودن بود
زیبا ترین هدیه ی عمرم
محبت تو بود........
زیبا ترین تنهاییم
گریه برای تو بود ........
زیبا ترین اعترافم
عشق تو بود .......
میگـــــن : چــــــــرا ؟
میــگــــم : چــــون
نخــــــــواستـــــــــــ
مــــی پـــرســـن : دلــــــــیلــش
؟
میگـــــم : نــــــــــــــــمیــدونـ ــم
میگـــن چــــــــیه
؟
میــگـــم نمــــی تــــونستــــــــــــ
جـــوابــــم
ســــــــــــکوت استــــــــــ
دوبـــاره چــــــــرا ؟ چــــــــرا ؟
چــــــــرا ؟
فـــــریـــاد مــــی کشـــــم
چـــــون از اوّلــــم
دوستـــــم نداشتـــــــــــ ...
باید مغرور بود,
دور از دسترس,
باید مبهم بود و
سرسنگیـن!
خاکـﮯ کـه باشـﮯ آسفالتت مـیکنند
و از رویت رد
مـیشوند...
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب
میکنه
گاهی آدم ها میرند
نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند
بلکه
آنقدر کوچک اند
که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارن
چه کسی؟
چــه کسـی می گویـد دوری
ســـردی مــی آورد ؟
وقتــی کـه هنــوز بـا یـادت ،
بنـد بنـد وجــودم گــرم
مــی شود...
یکی باید باشد که آدم را صدا کند..
به
نام کوچک اش صدا کند..
یک جوری که حال آدم را خوب کند..
یک جوری که هیچ کس
دیگر بلد نباشد..
یکی باید آدم را بلد باشد…
دلم یک نفر غریبه می خواهـد ..
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هی حرف
بزنم
بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار ...
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه
...
انگار نه انگار ...
اعتراف تلخیست
من بجای خالی
اش
بیشتر از خودش عادت کردم
هیــسْ...
دِلَــم را خــوابانــدَه
ام
تــا بیــدار نَشُــده و بَهــانــه ات را
نگــرفتــه...
بُــــرو...!!!!
یــه رابطــه از اونجــایی خــراب میــشه کــه تــو نــاراحتــش کــنی
و یکــی دیگــه آرومــش کنــه . . .
شبها وقتی می خوای بخوابی
میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف
شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
چه جالب، دوست داشتن شبیه مسابقه صندلی
شده...
دیربجنبی سرجایت نشسته اند!!!
گـــــاهی اوقات یــــاد بعضی
ها
ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند،
چقدر زیباست این
لبخندهــــا
و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی
هــــا...
خـــــــدا را دوست بدار
حداقلش این
است یکی را دوست میداری ؛
و روزی به او میرسی...
سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب
باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
من اشخاص زنده را آنانی می دانم که
مبارزه می کنند . بی مبارزه زندگی مرگ است
چگوارا
دست به دامن خدا که میشوم...
چیزی آهسته درون من به صدا میاید که:
نترس!
از باختن تا ساختن دوباره…
فاصله ای
نیست…
بدترین درد
مردن نیست
دل بَــستن
به کسیــه که
کــنــآرت نیستـــ
نیــازی بـه انتــقام نیـست !
فـقط مـنتظر
بـمان ..
آنـها کـه آزارت مـی دهند ..
سرانـجام بـه خـود آسیـب مـی زنند
..
و اگـر بـخت مـدد کنـد ..
خــداوند اجـازه مـی دهد تماشاگرشان
باشــی …!
دلتنگم و این درد کمی نیست،
که پشت هیچ خط تلفنی
صدای تو
نیست
دلتنگم و این درد کمی نیست
که رو برمیگردانم و
جای تو خالی است
....
عشــق یعنــی:اختیــار بــدی کــه
نــابــودت کنــد
امــا
اعتمــاد کنــی کــه ایــن کــار را نمــی
کنــد . . .
هــرگــز بــرای نــاامیــد کــردن
انســانهــای امیــدوار تــلاش نکــن،
شــایــد امیــد تنهــا دارائــی او
بــاشــد!
کاش می شــــد " فقــــط " ، تو را داشته
باشــــم....
خدا هـــــی بپرسد : خوب ، دیگر چه ؟؟!
من بگویـــم :
هیچ ، هـــــمین کافیـــــــــست !!!
هر بار انکار میکنم حرفهای پشت سرت
را،بودنت با او را...
به همه میگویم دروغ است اما...
ای کاش خودم هم
میتوانستم باور کنم...
بـــــــــانــــــــــــو ...
قدر خودت را بدان ...
تو لایق
بهترین ها هستی ...
پس بدان ...
هر کسی لایق دوست داشتن های تو نیست ...
شــهریـــور کــه گــذشــت بــا
ســردیــه نــگاهــت...
امــا ای کــاش...مــهــرت بــا مهــر
بیــایــد...
خُدایا…
مَن میدانَم
تُو هـَــــم میدانــی
کـه شُدَنـی
نیست…
حَتـی اَگر مُعجِزه کُنـــی
باز هَم…
او یِک آرِزوی ِمَحال
اَست ..
بــوی پــاییـز میـــ ــدهد
تابستانِ اینروزهــا ؛
گویـا که شـــ ــ ــهریـــور عــــاشــق شده
است!
بعضی وقتهــآ..
از شدت
دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ...!!!
دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛
هــآی
هــــآی بمیــــری...!
مثل وقتی که عاشقت
شدم
باران می بارد،
فکر کنم
دوباره یکی
عاشقت
شده...
امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !
نـه آغـوشـتـ رآ
نـه
نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ
نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...
فقـطـ
بـیـآ
مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره
بـمــآنـم
هـمیـن کـآفـی استـ
بـرآے آرامـش قلبـــ بــی
قـرآرم
تـو فقـط بـیــآ . . .
کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا
قسم
نبودنها
همین نزدیکیهاست . . . !
این روزهــــایم به تظاهر
می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به
اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این
"نمایش"
حـرف دلـت را امـروز
بـزن
اگـر امـروز گفتـی
اسمـش "حـرف دل" اسـت
اگـر
نگفتـی
فـردا می شـود " درد دلـت " !!!
تجربه نامی است که تمام افراد بر روی اشتباهات خود می گذارند.
"
اسکار وایلد "
حتی آنگاه که بدون امید زندگی می کنیم هم آرزوهایی داریم. . .
"
دانته "
با عـــــشق، زمـــان فـــرامـــوش مـــی شـــود
و بــــــا
زمـــان هـــم عشـــق. . . .
راستش را بخواهی
فاجعه ی رفتن "او"
چیزی را تکان نداد . .
.
من هنوز هم چای میخورم...
قدم میزنم...
هستم!
اما...
تلخ تر
...
تنهاتر ...
بی اعتمادتر...
چه زیبا می گفت
مترسک
وقتی نمی شود رفت
همین یک پا هم اضافیست ...
پدر..
همون کسیست که لرزش دستش
دیگه چیزی ازچای توی استکان باقی
نگذاشته
ولی بهت میگه به من تکیه کن
وتو انگارکوه را پشتت
داری
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ
...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــا
و فکـــــــر کردن به کســـــی
که
هیــــچ وقتـــ نبود...!!!
بــ ـه کبــ ـریـ ـت نیـ ـازی نـیـسـ ـت!
سیـ ـ ـگـ ــار را
بـــر لـبـــم مـ ـ ـی گـــذارم و
بـ ـه درد هـــایــ ـم فکـــ ـر میــ ـکــ
ـنــ ـم
خــودش آتـ ـ ـش مـ ـی گیـ ـرد . . .!
یک روز اگر آمدی
و در امتداد پاییز درختهای یک باغ
دختری را دیدی
که روی طلایی برگ ها زانو زده
مبادا به تمام قد بایستی روبه روی او
و زل بزنی
به خاکستری خاطراتش
شاید رفته دلتنگی هایش را همدم خاک کند
بسپارش به
تنهایی...
مهــمــترین درســـی کــه از زنـــدگی آمـــوختـــم ایــن
بــود
کـــه هیــچ کـــس شبیـــه حــرفهـــایــش نبــود...!