باید مغرور بود,
دور از دسترس,
باید مبهم بود و
سرسنگیـن!
خاکـﮯ کـه باشـﮯ آسفالتت مـیکنند
و از رویت رد
مـیشوند...
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب
میکنه
گاهی آدم ها میرند
نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند
بلکه
آنقدر کوچک اند
که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارن
چه کسی؟
چــه کسـی می گویـد دوری
ســـردی مــی آورد ؟
وقتــی کـه هنــوز بـا یـادت ،
بنـد بنـد وجــودم گــرم
مــی شود...
یکی باید باشد که آدم را صدا کند..
به
نام کوچک اش صدا کند..
یک جوری که حال آدم را خوب کند..
یک جوری که هیچ کس
دیگر بلد نباشد..
یکی باید آدم را بلد باشد…
دلم یک نفر غریبه می خواهـد ..
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هی حرف
بزنم
بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار ...
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه
...
انگار نه انگار ...
اعتراف تلخیست
من بجای خالی
اش
بیشتر از خودش عادت کردم
هیــسْ...
دِلَــم را خــوابانــدَه
ام
تــا بیــدار نَشُــده و بَهــانــه ات را
نگــرفتــه...
بُــــرو...!!!!
یــه رابطــه از اونجــایی خــراب میــشه کــه تــو نــاراحتــش کــنی
و یکــی دیگــه آرومــش کنــه . . .
شبها وقتی می خوای بخوابی
میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف
شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
چه جالب، دوست داشتن شبیه مسابقه صندلی
شده...
دیربجنبی سرجایت نشسته اند!!!
گـــــاهی اوقات یــــاد بعضی
ها
ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند،
چقدر زیباست این
لبخندهــــا
و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی
هــــا...
خـــــــدا را دوست بدار
حداقلش این
است یکی را دوست میداری ؛
و روزی به او میرسی...
سعی نکن متفاوت باشی!
فقط "خوب
باش"
خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
من اشخاص زنده را آنانی می دانم که
مبارزه می کنند . بی مبارزه زندگی مرگ است
چگوارا
دست به دامن خدا که میشوم...
چیزی آهسته درون من به صدا میاید که:
نترس!
از باختن تا ساختن دوباره…
فاصله ای
نیست…
بدترین درد
مردن نیست
دل بَــستن
به کسیــه که
کــنــآرت نیستـــ